اندراحوالات من 3

متن مرتبط با «سرنوشت یک مبارز» در سایت اندراحوالات من 3 نوشته شده است

برای یکم بهمن‌ ماه، طلوع بیست و پنج سالگی

  • فرشته ... شنبه ۱ بهمن ۰۱ ربع قرن گذشت. ربع قرن از نفس کشیدن در این هستی فناپذیر، این سیاره‌ی بلازده، این جغرافیای پر مصیبت گذشت.وقتی به گذشته نگاه می‌کنم اجتماع نقیضین است. طولانی و کش‌دار، کوتاه و زودگذر.به بعضی روزها، ساعت‌ها و خاطراتش که چشم می‌دوزم آنقدر طولانی و مداوم است که گویی یلداست؛ یلدایی که هرگز به صبح نمی‌رسد. به جمیع این ۲۵ سال که چشم می‌دوزم ولی گویی به چشم بر هم‌زدنی گذشته است، شبیه طفلی نهایتا ۵ ساله که چیزی از زندگی ندیده است.القصه که زندگی با تمام پستی و بلندی‌ها، گریه‌ها و خنده‌ها، خوشی‌ها و ناخوشی‌ها، حالا رسیده است به کوی ۲۵ سالگی. اینکه چند زمستان دیگر در برگه‌ی زندگی چشم به راهم ایستاده را نمی‌دانم اما آرزو میکنم سپیده‌ی ۲۶ سالگی با طلوع عدالت از مشرق این سرزمین سر بزند. آرزوی امسالم چیزی فراتر از سال‌های پیش و پیش و پیش‌تر است، به قلم نمی‌آید، شاید هم می‌آید اما اینجا و حالا مجال نوشتنش نیست، مخلصش اما می‌شود همین چند کلمه‌ی کوتاه : «به امید وطنی آباد و آزاد و شاد». بخوانید, ...ادامه مطلب

  • عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است...

  • «‏سلاماً علی من حاربَوا الّیل و عِند الصّباح بالاکفانِ قد عادوا...» ‏سلام بر کسانی که شب را می‌جنگند و صبح هنگام، با کفن باز می‌گردند... , ...ادامه مطلب

  • نوشته‌های نامنسجم یک ذهن آشفته

  • چشم‌هایم را باز می‌کنم ، صدای جیک جیک گنجشک‌ها از  شاخه‌ی انار کنار پنجره به گوش می‌رسد، پرده‌ی سفید پنجره با نوازش‌های باد به کناری رفته و نور سپید صبحگاهی اتاق را تسخیر کرده است، کش و قوسی به تنم دا, ...ادامه مطلب

  • یک مشت خاطرات شهرستانی!

  • 1_ می‌گفت:《 گفتم گناه دارن اومدن مسافرت که مثلا تفریح کنن ولی اینجوری آواره شدن، زن و بچه‌ام رو فرستادم خونه‌ی پدر زنم و خودم رفتم چند نفر از کنار ساحل پیدا کردم اوردم خونه، بهشون گفتم همین‌جا استراحت, ...ادامه مطلب

  • انحراف یک میلی

  • چند ساله بودم؟ یادم نیست؛ کجا بودم؟ یادم نیست ؛ چه کسی بود؟ حتی این یکی را هم یادم نیست! حالا که بهتر فکر می‌کنم می‌بینم هیچ کدام از جزئیات بالا مهم هم نبود که یادم بماند، مهم آن تک جمله‌ای بود که وسط, ...ادامه مطلب

  • نوستالژیک

  • دیدید خیلی وقت‌ها به عکس تلویزیون‌های سیاه و سفید قدیمی، نوار کاست،رادیو، عکس‌های سیاه و سفید، ماشین‌های قدیمی، آسیاب‌های قدیمی،خونه‌های کاه‌گلی و ... نگاه می‌کنیم ، ناخواسته می‌خندیم و انگار پرتمون ک, ...ادامه مطلب

  • یک روز معمولی بهمن‌ماه

  • هوا خیلی خوب است، نه زمستان است و نه تابستان، بوی بهار میدهد انگار، صدای جیک جیک گنجشک‌های نشسته روی شاخه‌ی شاه‌توت هم آتش لذتش را شعله‌ورتر می‌کند، خلاصه برای یک حالِ خوب، لااقل هوا مناسب است. وارد آ, ...ادامه مطلب

  • هیرمان (یک)

  • روی پشتِ بام دراز کشیده بود و لبخند از کمانِ لب‌هایش کنده نمی‌شد، مدام لپ‌های گل انداخته و صورت پنهان شده پشتِ نقاب چادر مقابل چشمانش جان می‌گرفت؛ طنینِ صدای نازکش پشتِ سر هم در گوش‌هایش اِکو می‌شد، ب, ...ادامه مطلب

  • دلم هم یک سرزمین جداست...

  • مغزم یک ایالت جداست,، یک امپراطوری مستقل و خودکامه ! خودم بارها دیده‌ام که جنگجویانش در سکوت مرگ‌بار اتاق به پیکار با هم برخاسته‌اند و هم را متلاشی کرده‌اند، نبردی آنچنان سخت و طاقت‌فرسا که جنگ گلادیات, ...ادامه مطلب

  • دلم یک باغ پُر نارنج، دلم آرامش تُرد و لطیف صبح شالیزار می‌خواهد (من به جای تو)

  • خوشحالم، برای چشمان ذوق کرده‌ی بچه‌ها هنگام تدریس خوشحالم‌!  با همین حسی که طعم آلوچه‌های باغ مادربزرگ را می‌دهد از کلاس بیرون می‌زنم و سنگ‌فرش‌های کنار خیابان حافظ را برای هزارمین‌بار به ذهن می‌سپارم, ...ادامه مطلب

  • جمعه‌ها شرح دلم یک غزل کوتاه است

  • حق دارد دلگیر باشد  جمعه‌ای که به جای دامان طبیعت  کنج خانه‌ای چندمتری سپری شد ! جمعه دلگیر نیست ، ما گوشه گیریم ... نرگس‌ صرافیان‌ طوفان "متن‌های کپی شده" عنوان: جمعه‌ها شرح دلم یک غزل کوتاه, است .., ...ادامه مطلب

  • ماجرای یک نیم روز

  • گوشه‌ی اتاق انتظار نشسته‌ و منتظرم تا خانمِ مسئول اسمم را صدا بزند. دوباره همان‌ پسرک ۴،۵ ساله‌، که موقع ورود به گوشه‌ی راهرو‌ فرار کرده و گریه می‌کرد، در حالی که پدرش دستش را به زور می‌کشد از درِ بخش, ...ادامه مطلب

  • اندراحوالات یک صبح خوب :)

  • این روزها که حال هیچ‌کس خوب نیست و دنیا به‌هم ریخته باید دنبال بهانه‌های کوچیک باشیم برای شاد بودن، برای ساختن لحظه‌های بهتر،ما هم امروز تصمیم به ساختن یه روز شاد گرفتیم، کله‌ی سحری شال و کلاه کردیم و با حضرت دوست برای صبحانه راهی کناردریا شدیم، نزدیک که می‌شدیم از خلوت بودن و تعطیلی همه‌جا تعجب کردیم و چندبار روز هفته و مناسبتش رو چک کردیم، اخرین احتمال این, ...ادامه مطلب

  • انکه افتاده به خون پیکر دلواری توست...

  • فرشته ... يكشنبه ۱۲ شهریور ۹۶ بعضی تیرها داغ شان به بلندای تاریخ خواهد بود، این که کجا را نشانه میرود مهم است نه آنکه رهایش می کند... اگر دل شیرمردی همچون رئیسعلی دلواری در سینه باشد جای تیر بر درِ خانه اش هم ماندگار می شود... صد و دومین سالروز شهادت شهید رئیسعلی دلواری بزرگ مرد جنوب و روز مبارزه با استعمار انگلیس گرامی باد. پ ن : قسم نامه ی شهید رئیسعلی دلواری که در پیشگاه خدا و قران سوگند ی,افتاده,دلواری ...ادامه مطلب

  • هایکو

  • برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها