اندراحوالات من 3

از طبقه دوم ساختمان آجری کتابخانه به شکوه شورانگیز دریا نگاه می‌کنم ، امروز سومین روز طوفانی دریاست که در اوج عظمت و ابهتش اما رنگ قهوه‌ای به خاک آمیخته‌اش در ذوق می‌زند! خیره می‌شوم به امواجی که خرو, ...ادامه مطلب

رفاقت‌مان چندین ساله است، از سال‌های مدرسه و دوران راهنمایی تا امروز!  خیلی وقت بود که تلاش می‌کردیم دوباره ۳ نفری دور هم جمع شویم و هربار نمی‌شد،انقدر درگیر زندگی و مشکلات خودمان شدیم که از جمع دور ا, ...ادامه مطلب

با لبخندی اناری و نگاهی نافذ چشم به نیم‌رخم می‌دوزد ، در دلم سونامی سوماترا به پا می‌شود اما نگاهم همچنان آرام است؛ پس از لحظاتی سال‌واره می‌گوید : _ میگن یه نفر رو هر چقدر بیشتر دوست داشته باشی بیشتر, ...ادامه مطلب

دارد زمان آمدنت دیر می شود دارد جوان سینه زنت پیر می شود وقتی به نامه عملم خیره می شوی اشک از دو دیده ی تو سرازیر می شود کی این دل رمیده ی من هم زُهیروار در دام چشم های تو تسخیر می شود؟ این کشتی شکسته ی طوفان معصیت با ذوق دست توست که تعمیر می شود حس می کنم که پای دلم لحظه ی گناه با حلقه های زلف تو درگیر می شود در قطره های اشک قنوت شب شما عکس ضریح گمشده تکثیر می شود تقصیر گریه های غریبانه ی شماست دنیا غروب جمعه چه دلگیر می شود شاعر: وحید قاسمی ,گاهی دیر می شود,دیر می شود,زود دیر میشود,چه زود دیر میشود,چگونه میشود دیر شد,چه زود دیر میشود گاهی,خیلی زود دیر میشود,گاهی زود دیر میشود,ناگهان زود دیر میشود,چقدر زود دیر میشود قیصر ...ادامه مطلب