زهرتر از زهرتر از زهرتر

ساخت وبلاگ

بعضی روزها دلت در غربت سرد اتاق می گیرد؛ فرقی نمی کند هوا گرم باشد یا سرد، سرما تا مغز استخوانت را به لرزه می اندازد!

بعضی روزها از صبح، دقیقا از همان صبح بوی لعنتی بودنشان به مشامت می رسد؛ شعر میخوانی، موسیقی می شنوی،سر به سر همه میگذاری و صدای خنده هایت را کوک میکنی تا به گوش آدم و عالم برسد اما باز هم چیزی از لعنتی بودنشان کم نمی شود، نکبت از سر و رویشان می بارد!

بعضی روزها میشود درد،میشود زخم، میشود امید که فریاد بکشد" هستی ام را به آتش کشیدی... سوختم من ندیدی ندیدی" !

 میشود مثل پسر بچه ی فقیری که آخرین برگ دفترش را هم پاره کرده، میشود دخترکی که عروسک مورد علاقه اش را در خیابان زیر چرخ ماشین ها جا گذاشته، میشود گریه و شیون زنی که طعم تلخ خیانت را زیر دندان های به هم فشرده اش حس کرده، میشود مردی که لاشه ی زخم خورده ی غرورش را زیر دستان بی رحم زمان بیرون کشیده، میشود رزمنده ای که تن بی جان رفیقش را در آغوش گرفته!

بعضی روزها میشود خاطره ، خاطره ای که زهرش تا آخرین روز در رگهایت می ماند...

اندراحوالات من 3...
ما را در سایت اندراحوالات من 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : agod-likeb بازدید : 242 تاريخ : شنبه 30 تير 1397 ساعت: 7:57